یک داستان عجب ..زود قضاوت نکنید

پنجشنبه 21 خرداد 1394
19:01
senatour

مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند

و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است.


پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند.

مسئول خیریه : آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید

ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید ، نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟

وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت

و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگی‌اش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمی‌کرد؟

مسئول خیریه : ” با کمی شرمندگی ” نه ، نمی‌دانستم خیلی تسلیت می‌گویم

وکیل : آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمی‌تواند کار کند

و زن و ۵ بچه دارد و سالهاست که خانه نشین است و نمی‌تواند از پس مخارج زندگیش برآید؟


مسئول خیریه : نه . نمی‌دانستم. چه گرفتاری بزرگی

وکیل : آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سال هاست که در یک بیمارستان روانی است

و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینه‌های درمانش قرار دارد؟

مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت : ببخشید. نمی‌دانستم اینهمه گرفتاری دارید …

وکیل : خوب ! حالا وقتی من به این ها یک سنت کمک نکرده‌ام شما چطور انتظار دارید به خیریه شما کمک کنم؟!!!


برچسب ها: www.lainechat.ir ,
[ بازدید : 1492 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
نام :
ایمیل :
آدرس وب سایت :
متن :
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B /:) =D> :S
کد امنیتی : ریست تصویر
این وبلاگ بیشتر جنبه ی وبلاگ تفریحی دارد و فعالیت هایش بیشتر موضوعات طنز بیوگرافی و عکس افراد مشهور اخبار جدید و...می باشد
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به وبلاگ سناتور است. || طراح قالب avazak.ir