داستان جالب خروس حتما بخونید
داستان بامزه خروس
می گویند مردی ، خروسی خرید و به خانه
برد. وقتی وارد شد ، همسر جوانش ، سر و رویش را پوشاند و نهیب زد: ای مرد!
غیرتت چه شده است؟ روزها که تو نیستی ، آیا من باید با این خروس که جنس
مخالف است ، تنها بمانم؟ خروس را بیرون ببر و از هر که خریده ای به او
بازگردان!
مرد ، خوشحال از این که ...
زن چنان پاکدامنی دارد که حتی از خروس هم دوری می کند ، به بازار برگشت و خروس را به فروشنده اش که پیر مرد دنیا دیده ای بود پس داد.
پیرمرد
که ماوقع را شنید ، گفت: اشکالی ندارد؛ من خروسم را پس می گیرم ولی برو
درباره زنت بیشتر تحقیق کن! کسی که درباره یک خروس چنین می کند ، لابد ریگی
به کفش دارد و می خواهد رد گم کند.
داستان تموم شده مهندس داری کجا میری ادامه مطلب نداره که.به جان خودم تورو باید برد تیمارستان
[ بازدید : 1560 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]